loading...
یا مهدی ادرکنی
مهدی بازدید : 7 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (2)

 

 

 

دیدمت.....آن زمان که قاسطین دین دشمن را با نبردی سنگین منزوی نموده و بر خون ریخته شده هزاران مسلمان خون گریستی.....و آن زمان نیز، که همرهان دیروز و مارقین و مهاجمین دین نمای امروز و تموم اعصار رو با شمشیر عدالت به دیار عدم روونه نمودی.
........باز در برهوت گم گشته و در وادی ایمن به مسجد کوفه رسیدم.....و این بار شنیدمت مولی.... شنیدمت که چه مظلومانه در مسجد کوفه ندای: انت المولی و اناالعبد رو سر داده و ندای الامان و الامان، بر روز بی کسی ما سرودی. 
آری...این بار شنیدمت اقای من، اون زمان که اون دلیل رو بر تحیر من، به ترحم میخواندی. و به راستی که هل یرحم المتحیر الا الدلیل؟
مولای یا مولای......
ندای مولای یا مولای تو را، به وسعت تاریخ، در طول زمان، در زمین خاکی و برزخی مسجد کوفه لمس کردم. مسجد کوفه رو به شهادت گرفتم و ندای یا ذاالجود و الاحسان تو را ، هزاران بار بر زبان خوندم و بر دل روونه، تا شاید رحمی از مولایت بر این عاصی گنهکار جاری گردد.
مولایم‍، دیدمت .... در اون شب خونبار و اون سحر متفاوت. دیدمت بر من عاصی، صبر نموده و حجت آخر رو با زبان دل، بر من نابینا و ناشنوا، جاری ساختی.
دیدمت با چه قدمهای محکمی به سمت عشق پر کشیده و بر بالهای ملائک، ندای هل من منتقم رو زمزمه نمودی.
آقایم، مولایم، مقتدایم.... چه رفت برتو از من که وقتی، روح رو خلاص از قفس تن لمس نمودی، ندای خلاصی رو، توتیای چشم نموده و با شیون قدسیان، زمزمه فزت ورب الکعبه را هم آوا گشتی؟؟؟!!!............
فزت ورب الکعبه........

مهدی بازدید : 6 شنبه 15 تیر 1392 نظرات (0)

 

 

سلام مولا:
آقا جون، دلم رو امشب در کوی تو رها کردم و خود به اوجش، به التماس نشستم.
به وسعت فاصله ای به انتهای زمان و ابتدای نفاق، به مدینه رفته و در سقیفه غم، به تماشای ریا نشستم. مولای من، چه مظلومانه تن رو، بالین جانت نموده و در فراق او به غم دلِ زهرا توسل جسته و فارغ از دغدغه سقیفیان، مرحم روح خونین فاطمه گشته و قلب پاره پاره رو به تسکین دل حسنین روونه نمودی.
 آقا جون، دیدمت... اون زمان که بر هتکِ حرم اون ملعون، خصم گرفته و عنقریب که روح از بدنش جدا نمایی، سفارش حبیبت را به صبر به یاد آورده و با استقامتی به پهنای کوه ابو قبیس، تن به مقدر الهی سپردی.
مولا، تنهائیت را لمس کردم اونشب که علی را، آری علی را، با دست خویش با پهلوی شکسته و روح غمین به دیار رسول روونه نموده و از تنهایی سر بر عیون مدینه ندای  یا رب، یا رب را زمزمه مینمودی.
مقتدایم، به دیار عاصیان آتی آمده و در کوچه، پس کوچه های بصره، اون زمان که سر خصم پیمان شکن، آن ناکثین عهد گریز رو بر خاک ذلت مالیده و بر انحراف یاران، غمین گشتی.... تو را دیدم
.

مهدی بازدید : 4 شنبه 15 تیر 1392 نظرات (0)
 
 

شهر ما درگيربي وفايي ها واسيروگرفتار شب، اهل کوچه هايش در خواب زمستاني
می رسد ولی مردی قامتش همچو حيدر، کوله بار او مهتاب وعدالت...


اما حيف وصد افسوس!ماكوفه نشينان به ظاهرتشنه او...
ولي درباطن اسیر پنهانی .....ای نوای عدالت و اي تولد بادهاي باران زا!... لاله های سر در پیش، بیقرار باران اند
باد آشنا برخیز!... ابر مهربان! بشتاب!

زانوان من لرزان، بار دوری ات سنگین...
اي دست سبز آرامش! شانه ی مرا دریاب...اي فرياد راس...بفريادمان برس كمي تاخيركني شايد برباد رويم وزيرخاكستر كوفيان مدفون شويم...
اي يگانه موعود!واي يگانه منجي آخر الزمان!مرديم دراين روزهاي فتنه آخرالزمان بس كه رنج كشيديم...
ميل آمدن نداري ؟......
مهدی بازدید : 5 شنبه 15 تیر 1392 نظرات (0)

 

 

دوباره دلم ستاره می شمارد,

ماه را می نگرد, گلهای باغچه را می بوید و می پرسد:

« چرا دردهایم را درمانی, چشمهایم را بارانی و

 قلب شکسته ام را مهربانی نیست ؟

مگر نه این که آمدنت گلهای یاس و اطلسی را

برای ما به ارمغان می آورد؟

مگر نه این که نگاه نازنینت ناب ترین لحظه ها را

نصیب دل شکسته ی ما می کند؟

مگر نه این که دست شفابخشت تمام گریه ها را می خنداند؟

پس چرا نمی آیی؟

چرا عمریست ما را در حسرت یک لحظه دیدار

جمال دلربایت گذارده ای؟

اصلاً ای که خودت گفتی روزی خواهی آمد

 و آن روز تمام قناری ها آواز می خوانند،

 تمام غنچه ها می شکفند و تمام چشم ها

از شوق بارانی می شوند!

پس چرا نگفتی نخوانده طالبت می شوم،

ندیده عاشقت می شوم و نیامده دلتنگ نبودنت؟

مهدی بازدید : 5 جمعه 14 تیر 1392 نظرات (0)

 

 

عاشقم عاشق دیدار و لقایت مهدی
رخ نما تا که کنم جان بفدایت مهدی
جان دهم تا شنوم بانگ اناالمهدی تو
عاشقم عاشق آن صوت و ندایت مهدی
بیدلم دلشده خسته به راهت بازآ
بیقرارم که رسد بانگ رسایت مهدی
پرده از چهره گشا تا که دهم جان به رهت
تا که قربان شوم و کشته به پایت مهدی
اذن رؤیت بده تا آنکه غلامت گردم
تا شوم خاک در صحن و سرایت مهدی
خواهم از درگه حق رخصت زود آمدنت
میکنم هر دم و هر لحظه دعایت مهدی
انتظارم همه دم تا که رسد دیدارت
چشم به راهم من دلخسته برایت مهدی 

مهدی بازدید : 5 جمعه 14 تیر 1392 نظرات (0)

 

 

 

مرا به غیر تو نبود پناه مهدی جان

که من گدایم و هستی تو شاه مهدی جان

در انتظار تو شاها گذشت عمر عزیز 

نگشت حاصل من غیر آه مهدی جان

شها فقیرم و مسکین و بر سر راهت

نشسته ام به امید نگاه مهدی جان

من عاشقم که ببینم جمال تو آیا

بود به سوی جناب تو راه مهدی جان؟

بحق حرمت اجداد خود نما نظری

ز مرحمت به من رو سیاه مهدی جان

خمید پشت من که از بار معصیت شاها

نموده ام همه عمر اشتباه مهدی جان 

 

مهدی بازدید : 5 جمعه 14 تیر 1392 نظرات (0)

طلوع مي كند آن آفتاب پنهاني 
زسمت مشرق جغرافياي عرفاني

 
دوباره پلك دلم مي پرد نشانه چيست
شنيده ام كه مي آيد كسي به مهماني


كسي كه سبزتر از هزار بار بهار
كسي شگفت كسي آن چنان كه مي داني

مهدی بازدید : 5 جمعه 14 تیر 1392 نظرات (0)

 

« شعری در مورد امام زمان (عج) »

گـــر چــه پیـمان را شکستم بر سـر پیمانه ام          بـا همـــه بد عــهدی ام آن عـاشق دیوانـه ام

گـــر بــه ظاهــر دورم از درگــاه تو ای نازنیـــن          بـاز هــــم مشــتاق روی دلـــکش جـانـانــه ام

از در مـــیخانه ات ای شـــاهد خـــوبان مـــران          با هـــمه عصیان همان دردی کـش میخانه ام

پـــــرده بردار از رخ زیـــــبا که مشتاق تـــــوام           آن رخ زیـــــبـا ندیــــــده، والــــه و دیــــوانه ام

پادشـــــاه جــــودی و ما بـــنده درگـــاه تـــــو           منتـــــظر بـر درگهت ،زان بخشش شاهانه ام

در مـــــیان بحــر هجران غوطه ور گشتم ولی           باز هـــم در جستجوی گــوهـــــر دردانـــــه ام

همچون من هرگز نباشـد بردرت پیمان شکن            لیــک با الــــطاف غــیر از تو، شـها !بیگانه ام

چون که لطف توست تنها ضامن رســوایی ام           ور نـــه آن گــردم که افشـــان در دل ویرانه ام

انتـــظارت بیش از حــد شد، تحمل تا به کی؟           آفتـــابـا! بـــــهر دیـــــدار رخـــــت پروانـــــه ام

والــــــه و شــــیدا و مـستم لیک، محتاج توام

یک نــــظر بر من نــــــمـا، ای عارف فرزانه ام!

مهدی بازدید : 3 جمعه 14 تیر 1392 نظرات (0)

ای مدنـی برقع و مکی نقاب   ***   سایه نشیـن چنــد بود آفتاب

گر مهی از مهر تو موئی بیار   ***   ور گلـی از بـــاغ تو بوئی بیار

منتـظـران را به لب آمد نفس   ***   ای ز تــو فـریاد بـه فریاد رس


اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب الزمان

دعا واسه ظهور اقا امام زمان فراموش نشه التماس دعا

 

 

مهدی بازدید : 4 جمعه 14 تیر 1392 نظرات (0)

 

كاش اي كاش كه خورشيد جهان باز آيد

از پس ابر ، سليمان زمان باز آيد

كاش اي كاش كه در بحبوحه ي ظلم و ستم

آخرين منجي عالم به جهان باز آيد

با ظهورش همه ي منتظران شاد شوند

با فرج حجب و حيا هم به ميان باز آيد

گر تمام وقت را منتظرش صبر كنيم

شك نداريم كه موعود جوان باز آيد

اي كه در هر دو جهان از دل و جان منتظري

مطمئن باش كه آن شاه زمان باز آيد

صيحه ي داد زند ، بر دل و جان ها گويد:

دارد آن منجي ما بر همگان باز آيد

با ظهورش ، كه قَسَم جسم دو جان مي گيرد

يكي از خود و دگر از شه مان باز آيد

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    از این وبلاگ راضی هستین؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 2
  • بازدید کلی : 417
  • کدهای اختصاصی
    ساعت فلش مذهبی پخش زنده حرم
    log
    

    مقتدر مظلوم :: نوای وبلاگ

    کد موزیک آنلاین برای وبگاه